ادب و هنر

تارنمای فرهنگی خبری - تحلیل خبرها و نوشتارهای فرهنگی و اجتماعی - زرتشتیان خارج از ایران

Friday, August 26, 2011

کیخسرو د. ستنا



برای بسیاری از پارسیان "ککو.د. ستنا" در کنار " سری بیندو" شاعر پیشتاز و درجه یک استوره ای هندوستان بود. او هزاران قطعه شعر زیبا و عالی و چندین کتاب نثر از خود به یادگار نهاده است.
آینده نشان خواهد داد "ککو.د. سدنا"  که در سد و شش سالگی درگذشت آخرین شاعر کلاسیک هندوستان بوده یا پیشتاز شعر  و نخستین  شاعراز این دست.
نویسنده: منوژ دس
ترجمه : جمشید کیومرثی

نویسنده و شاعر ایرلندی، "اسکار والد" در سال 1882 میلادی هنگام ورودش به "موزه ی ملی سرخپوستان آمریکا"  واقع در شهر نیویورک می گوید: " من به جز ذکاوت و استعداد ذاتی ام چیزی برای نشان دادن به شما ندارم". اما "ککو.د. ستنا"  به جای ادای مطالبی مثل این به خاطر شکسته نفسی اش، باعث می شد که در هر برنامه ی ادبی که شرکت می کرد مردم از هم بپرسند او کیست، چرا که او چون عقیده داشت هیچ چیزی برای ارائه به مردم ندارد، حتا هویتش را هم ابراز نمی کرد.
این قضیه  کمی خنده دار به نظر می رسد که درباره ی مردی افتخار آفرین که در کنار شاعران و نویسندگان و بازیگران معروفی چون هاریندرانات چتوپادهی، نیرود باران و دیلیپ کومار رُی قرار دارد و از نظر شکوفایی شعری به عنوان شاعری که مستقیم تحت تأثیر و راهنمایی" سری بیندو" شاعر پیشتاز و درجه یک استوره ای قرار داشته ، کسی که به عنوان یک مورخ ، بزرگ ترین کارهای تحقیقاتی تاریخی چون " فرهنگ هاراپان ها" و " ریگ ودا" و "مسائل و مشکلات آریاهای اولیه"   را انجام داده است، کسی که به عنوان منتقد، نخستین جرقه های روشنگری را بر ابهامات مربوط به  نقاشی زن تیره پوش شکسپیر انداخته، کسی که  با انیشتن در باره ی نسبیت  به مباحثه پرداخته و با شاعری چون کاتلین رین در باره ی شعر استوره ای به مناظره  نشسته، در آگهی های درگذشتش  بخوانیم : "پیرترین شاعر دنیا  روز 29  ژوئن در حالی که 107 سال از عمرش می گذشت بدرود حیات گفت.
شخصیتی بی همتا
"ککو.د. ستنا"  روز چهارم آذرماه  1283 هجری خورشیدی در یک خانواده اشرافی پارسی در شهر بمبئی به دنیا آمد. بنا بر نوشته های نخستین ویراستار کتاب هایش  پروفسور و.ن. بوشان، پس از اتمام تحصیلاتش در کالج سنت خاویر " هر دو بورسیه "سلبی" در منطق و جایزه فیزیکدان برجسته ی  انگلیسی " هاگلینگ جکسون جان" که باعث توسعه علم عصب شناسی و صرع شده را نصیب خود کرد، ترکیبی که هیچکس دیگری در دنیا هنوز هم به آنها دست نیافته است.
بعد از پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز امتحانت ترم آخرعلوم انسانی در دانشگاه بمبئی و اخذ لیسانس فلسفه ، موفق به انجام کاری شد که در زمان خود بی سابقه بود. او به عنوان دانشجوی فلسفه موفق شده بود تا جایزه ی "هارولد الیس" در رشته جراحی های اورژانس را ببرد.
وی پیش از ترک کالج نخستین کار ادبی خود را با مقدار زیادی از اشعاری که قدرت نفوذ روانی فراوان  و احساسات تند و شریف روشنفکرانه داشتند آغاز کرد. در همین زمان  نیز اقدام به انتشار کتابی انتقادی در باره ی سبک شعری فرانسوی به نام " پاراناسیان" کرد که برآمده از نویسنده ی افسانه های علمی انگلیسی" هربرت ج.رج ویلیمز" که نام یکی از داستان هایش" این مرد جوان پیش خواهد رفت" بود. و "ککو.د. سدنا"  پیش رفت، پیش تر از آن که نویسنده مورد نقدیر واقع شده ی انگلیسی توقع داشت. او در راه تلاش معنوی خود بسیار پیش رفت " با دیدگان روشن و سرود بر لب.
در حقیقت وی با آن سرودهای نابی که همواره  بر لبانش داشت ، در حدود هزار قطعه شعر با شکوه و کناب های نثر زیادی از خود باقی گذاشت.
آیا کلمه ی" تغییر" تخلصی برآمده از خدای یگانه است که وی به جای اسم واقعی اش امضا می کند؟ در باره ی "سدنا" البته که صدق می کند. روزی یک جفت کفش نو خریده بود . کاغذی که با آن کفش ها را بسته بندی کرده بودند مقاله ای از " سری آروبیندو"  داشت.  با خواندن آن مقاله شیوه ی زندگی " سدنا" تغییر کرد.به جای ادامه دادن برای گرفتن فوق لیسانس در سال 1309 خورشیدی به ایالت "پوندیچری" رفت که پیش از آن مستعمره ی فرانسه بود. آنجا بود که توسط "سری آروبیندو"نامش را به "امال-کارن" به معنی شعاع نور شفاف تغییر داد و تبدیل به درویشی از فرقه ی " اشرام" شد. مابقی عمر تنها یک بار در روز غذا می خورد و تنها کارش ویراستاری ماهنامه این فرقه به نام " مادر هندوستان" پرداخت و کلاس هایی را در مرکز تحصیلات بین المللی "سری آروبیندو" گذراند.
"سری آروبیندو" در نوشتن مهمترین اثر ادبی اش یعنی:"ساویتری" بسیاری از فصول حماسی و پاسخ هایش را به گونه ی رمز آمیز و با استفاده از نشانه ها و تظاهرات سمبولیک خاص در اشعارش بروز داده است. امال-کارن استادی است  کمکی و غیر قابل انکاردر بازخوانی و درک این نشانه ها،  برای خوانندگان به طور کلی و به طور اخص برای محققانی که بر روی آثار "آروبیندو" تحقیق می کنند .
علامگی و دانایی فوق العاده ای در مورد اول، خاستگاه نظری اش- اغلب به گونه ی اندیشه هایی غریب- در ارزیابی  هر یک از موضوعات چه تاریخی ، چه ادبی و حتی علمی نمود دارد.او اشعار تجربی "ویلیام بلیک" که به عنوان " تایگر" معروف می باشد را دور شدن از عیسی مسیح می داند. به همین دلیل است که مقالات او شاعر نامدار" کاتلین رین" که حق استفاده انحصاری از آثار"ویلیام بلیک" در اختیارش است را ناراحت کند. این مبادله این گونه مباحثات ما بین دو شاعر در کتابی منتشر شد که به عنوان مرجعی در چگونگی نقد و در عین حال فروتنی متعالی سرمشق دیگران در دسترس است. در انتهای این کتاب " کاتلین رین" اذعان می کند که:" من شما را برنده این مناظره می دانم"
" کاتلین رین"  به صف دوستداران اشعار امال – کارن پیوست و ضمن تقدیر از یکی از ابیات شعر او به نام" زندگی عیارانه" در تاریخ دهم دی ماه 1372 خورشیدی برای او نوشت: کاش من آن شعر را سروده بودم! ابیات مورد نظر عبارتند از:
بگذار قلب هایمان با هم صحبت کنند تا معنایی بگیرند
و تمامی انوار بی شکل به عشق بدل شوند
آن گاه است که قالب عشق صورتی انسانی به خود می گیرد
بعدها باز نوشت:" زندگی شخصی که هر دمش آرزوی رسیدن به بینشی اهورایی داشته باشد پادافره نیکویی دارد ، که نه تنها در اشعارش  بلکه به  هر طریق دیگر- همه طرق- در زندگی اش یافت می شود ،  و قلب و ادراکش را به همه چیزهایی که دوست داشتنی اند عروج می دهد( کلمات سنت پاول) تو بایست لذایذ بی شماری را تجربه کرده باشی... دوستانی که آن بینش های اهورایی را با دیگران قسمت می کنند یا می خواهند که بکنند در این دنیای سیاه ، افراد بسیار ارزشمندی هستند...."
"پولیو" ی جوان که از کودکی پاهایش  را به خاطر عفونت مزمن از دست داده بود ، بعد از معالجات بسیار هرگز نتوانست بدون عصا راه برود تا اینکه در پاییز سال 1370 خورشیدی بدون ویلچر نمی توانست حرکت کند. اما دکترش مثل یک دوست، شعر را به او معرفی کرد و بالاتر از آن " آشرام" را. " نیروباران" بعدها نوشت:" پالیو هرگر افسوس نداشتن پایش را نداشت برعکس او عقیده داشت خداوند به او رحمت آورده که او را قادر کرده تا در اقیانوس ادراک غوطه ور شود." به همین سبب "سری آروبیندو" با حالتی طنز گونه می گوید:" او خیلی آموخته. باید آموخته هایش را پس بده." جالب اینکه هر کس با او ارتباط پیدا می کند جذب اشعه ی همیشه درخشان لطافت طبع و خوش مشربی او می شود.
به باور بسیاری او پیش قراول اشعار رمزآمیز نسل ما بوده است که پس از "سری آروبیندو" قرار دارد. آینده خواهد گفت که آیا او آخرین شاعر از این دست بوده یا تنها شاعری بوده پیشتاز در میان" شاعرانی که در آینده سراینده اشعار خواهند بود"، آنگونه که "سری آروبیندو"  در شعر آینده ی شعر پیش بینی کرده است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home